سیما بینا - دلم رو لرزاندی و رفتی‌



چو مرغ شب خواندی و رفتی
دلم را لرزاندی و رفتی

شنیدی غوغای طوفان را
زخواندن وا ماندی و رفتی

به باغ قصه به دشت خواب
به راه شیرین پرمهتاب

مثل روح آزرده ی مرداب
دلم را لرزاندی و رفتی

چو مرغ شب خواندی و رفتی
تو اشک سرد زمستان را

چو باران افشاندی و رفتی
چو مرغ شب خواندی و رفتی